صلاحیت دادگاه های حقوقی در رسیدگی به دعاوی مربوط به بانک ها
رأی وحدت رویه شماره ۱۳-۱۳۶۱.۳.۲۴
بند یک ماده ۱۶ قانون آئین دادرسی مدنی که مقرر داشته دعاوی راجع به دولت خارج از صلاحیت دادگاه بخش است اگر چه خواسته در حدود نصابآن باشد شامل بانکهای ملی شده که اصولا اعمال تجاری انجام داده و جنبه انتفاعی و تخصصی دارند و طرز اداره آنها بر طبق قانون ملی شدن بانکهامصوب خرداد ۱۳۵۸ و لایحه قانونی اداره امور بانکها مصوب مهر ۱۳۵۸ و لایحه قانونی متمم لایحه قانونی اخیرالذکر مصوب آذرماه ۱۳۵۸ تعیینگردیده نبوده و به دعاوی مربوط به آنها در دادگاههای حقوقی طبق اصول کلی رسیدگی میشود بنابراین رأی شعبه سوم دیوان عالی کشور که متضمناین معنی است نتیجتاً مورد تأیید است این رأی بر طبق ماده واحده قانون مربوط به وحدت رویه قضائی مصوب تیرماه ۱۳۲۸ برای شعب دیوان عالیکشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.
پرداخت هزینه دادرسی از طرف دستگاه های دولتی
رأی وحدت رویه شماره ۶-۱۳۶۱.۲.۲۷
نظر به اینکه طبق مقررات آئین دادرسی مدنی عموم اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی بطور کلی موظف به پرداخت هزینه دادرسی هستند و معافیت ازتأدیه هزینه دادرسی امری است استثنائی و مخالف با اصل و قاعده کلی مذکور است و نظر به اینکه در موارد خلاف اصل بایستی به قدر متیقن از موادیمواد اکتفا شود و از تغییر موسع که مستلزم مشمول حکم
به غیر موارد منصوص است خودداری گردد بنابراین قسمت اخیر ماده ۶۹۰ آئین دادرسیمدنی انحصاراً ناظر به موردی که دستگاههای دولتی به اعتبار شخصیت حقوقی دولت طرح دعویکننده و شرکتهای وابسته به دولت که دارایشخصیت حقوقی مستقل بوده و بودجهای جدا از بودجه عمومی دارند بر طبق قاعده کلی موظف به پرداخت هزینه دادرسی
هستند علیهذا رأی شعبهسوم دادگاه عمومی تهران که مشعر است بر الزام شرکت برق منطقهای به پرداخت هزینه دادرسی موجه و منطبق با موازین قانونی میباشد این رأی بهموجب ماده ۳ از مواد اضافه شده به قانون آئین دادرسی کیفری خرداد ماه ۱۳۳۷ برای دادگاههای در موارد مشابه لازمالاتباع است.
تقلیل اجاره بهای املاک استیجاری
رأی وحدت رویه شماره ۷-۱۳۶۱.۲.۲۷
با توجه به صراحت تبصره ماده واحده تقلیل اجاره بهای واحدهای مسکونی مصوب آبان ماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران منظور ایناست که اگر موجرین و مستأجرین خانههای مسکونی بعد از تاریخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ نسبت به مالالاجاره توافقی کرده باشند و میزان آن را از رقممندرج در اسناد رسمی یا عادی یا میزانی که قبلا” بین طرفین بطور شفاهی مقرر یا عمل شده است تقلیل داده باشند این توافق برای موجر و مستأجرمعتبر خواهد بود مگر آنکه مستأجر نسبت به آن اعتراض داشته باشد که در این صورت میتواند میزان اجاره بها را از مبلغ قید شده در اسناد رسمی وعادی و توافقهائی که قبل از تاریخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ نسبت به مالالاجاره به عمل آمده است تا ۲۰% کاهش دهد نه آنکه این ۲۰% از میزان اجارهبهائی که بعد از تاریخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ مورد توافق طرفین قرار گرفته قابل کسر باشد بنابراین رأی شعبه یازده (۱۱) دادگاه صلح تهران که بر همین مبناصادر گردیده صحیح و موافق موازین قانونی است.
این رأی بر طبق ماده ۳ از مواد اضافه شده به قانون آئین دادرسی کیفری مصوب مرداد ماه ۳۷ برایدادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.
صلاحیت دادگاه مدنی خاص در رسیدگی به دعاوی راجع به اصل وقفیت
رأی وحدت رویه شماره ۲۵-۱۳۶۱.۱۱.۹
چون بنا به مستنبط از بند ۲ ماده ۳ لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص مصوب مهر ماه ۵۸ دعاوی راجع به اصل وقفیت در صلاحیت دادگاه مدنی خاصاست فلذا در مورد بحث که اصل وقفیت قطعه زمین مورد تقاضای ثبت محل نزاع میباشد دادگاه مدنی خاص صالح به رسیدگی است و رأی شعبهششم دیوان عالی کشور صحیح و موافق موازین قانونی صادر شده است این رأی بر طبق قانون مربوط به وحدت رویه قضائی مصوب تیرماه ۲۸ برایشعب دیوان عالی کشور و برای دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.
صلاحیت نزدیکترین دادگاه در موارد رد دادرسی
رأی وحدت رویه شماره ۳۰-۶۱.۱۱.۳۰
بنا به مستنبط از ماده ۲۱۴ قانون آئین دادرسی مدنی که عیناً نقل میشود: “هرگاه دادرسی رد را قبول کرد یا خود امتناع از رسیدگی نمود پرونده به شعبه دیگر همان دادگاه ارجاع و اگر شعبه دیگری نباشد به کارمند علیالبدل واگر کارمند علیالبدل نباشد به نزدیکترین دادگاه رجوع میشود” در مورد بحث رأی شعبه دوم دادگاه عمومی رشت که با اعلام صلاحیت دادگاه لنگرودحل اختلاف نموده است صحیح و مطابق موازین قانونی است. این رأی بر طبق ماده سوم از مواد اضافه شده به قانون آئین دادرسی کیفری مصوبمرداد ماه ۳۷ برای دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.
نمایندگی بانک ها از طرف دارنده چک بی محل
رأی وحدت رویه شماره ۳۱-۶۱.۱۲.۱۶
نظر به اینکه به صراحت مندرجات ماده ۱۰ قانون صدور چک منظور از دارنده چک در آن ماده شخصی است که برای اولین بار چک را به بانک ارائهداده است لذا چنانچه بانک مرجوعالیه پس از دریافت چک از مشتری آنرا برای وصول به بانک دیگری ارسال نماید و بانک اخیرالذکر گواهی برگشت رابه نام بانک اول صادر کند این امر نمیتواند موجب سلب حق شکایت کیفری از کسی که برای نخستین بار چک را به بانک ارائه داده است گردد. مضافاًبه اینکه با توجه به نحوه فعالیت بانکها و رویه معمول آن مؤسسات و وظائف آنها، تردیدی نیست که بانکها معمولاً” به عنوان نمایندگی از ابراز کنندهچک نسبت به وصول وجه آن از بانک دیگری اقدام مینمایند و در مواردی هم که چک متعلق بخود بانک بوده و اصالتاً نسبت به وصول وجه آن اقداممینمایند هیچگاه گواهی برگشت و چک متعلق بخود را به اشخاص دیگر تسلیم نمینمایند.
بنا به مراتب مزبور در مواردی که بانکها از طرف دارنده چک مأمور وصول و ایصال وجه چکها میباشند این نمایندگی نیاز به تصریح ندارد و لذا رأیشعبه پنجم دادگاه استان خراسان صحیح است. این رأی به موجب ماده سوم قانون الحاقی به قانون آئین دادرسی کیفری در جلسه مورخ ۱۶ اسفند۱۳۶۱ هیئت عمومی دیوان عالی کشور صادره شده و در موارد مشابه برای کلیه دادگاهها لازمالاتباع میباشد